آسمان کویر | ||
من دیگه چیزی نمیگم خودت ببین ... اصن آدم با این همه خلاقیت آدم میمونه چی بگه والا...!!! [ چهارشنبه 92/8/29 ] [ 10:55 صبح ] [ نسترن ]
[ نظرات () ]
موقع اذان مغرب بود ( گرگ و میش هوا )پیرمرد لباس تمیز پوشید و رفت به سمت مسجد یه چیزی رفت زیر پاش و افتاد زمین و لباساش کثیفشدن. برگشت خونه لباساشو عوض کرد و دوباره به سمت مسجد راه افتاد اما باز هم همون اتفاق افتاد و پیرمر همون کار قبلی رو کرد و به سمت مسجد راه افتاد بار سوم دید یه نفر با فانوس بهش نزدیک شد و گفت : اومدم راه رو براتون روشن کنم و راه افتاد طرف مسجد . وقتی به مسجد رسیدن پیرمرد پرسید : شما کی هستین !؟ جواب شنید:من شیطانم !! من باعث شدم به زمین بیفتی تا شاید از رفتن به مسجد منصرف شوی اما... بار اول که افتادی و به سوی مسجد برگشتی خدا کل گناهاتو بخشید بار دوم گناهان کل اقوامت رو بخشید ترسیدم که مبادا بار سوم بیفتی و باز گردی و خدا گناهان هم شهری های تو را هم ببخشد به همین دلیل آمدم تا راه را برایت روشن کنم !! [ چهارشنبه 92/8/8 ] [ 3:27 عصر ] [ نسترن ]
[ نظرات () ]
خدایا یه امروز را مهمان من باش... به یک " فنجان قهوه تلخ " دلت نمی خواهد طعم دنیایت را بچشی... [ سه شنبه 92/8/7 ] [ 1:25 عصر ] [ نسترن ]
[ نظرات () ]
نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد ناشر حکم ولایت به ولی می نازد گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد ***عاشقان عیدتان مبارک ***
[ پنج شنبه 92/8/2 ] [ 10:54 صبح ] [ نسترن ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |